شاه بیت کلام سلام
جان کلام تویی
پایان این شعر پایان من است
با نام تو واژه ها جان میگیرند
سنگفرش کوچه ها در التهاب آمدنت هستند
نبض زمان می تپد
یک نفر می آید
باران آغاز آمدن توست
ای تولد باران
عطر حضورت در کوچه پس کوچه های شهر پیچیده
بهار من بهار با تو می آید
ای مسافر
برای آمدنت دعای باران را بر فراز بالاترین نقطه
شهر نصب کرده ام
بیا و نگذرار رهگذران دیووانه بخوانند…